تبلیغات

موضوعات

درباره ما

    نگاهی متفاوت به ادبیات بلوج در جاسک ضرب المثل های بلوچی فرهنگ لغت بلوچی به فارسی و....

صفحات جانبی

امکانات جانبی

ورود کاربران

عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد

نظرسنجي

    آیا سایت جاسک نگر توانسته ،رضایت شما را کسب نماید؟

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 202
    کل نظرات کل نظرات : 29
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 47

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 17
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 195
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 0
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 19
    آي پي امروز آي پي امروز : 2
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 52
    بازدید هفته بازدید هفته : 1,042
    بازدید ماه بازدید ماه : 2,680
    بازدید سال بازدید سال : 21,583
    بازدید کلی بازدید کلی : 283,071

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.218.143.170
    مرورگر مرورگر : Safari 5.1
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

پربازدید

تصادفی

انواع شعر در مواعد و مواقع مختلف در جاسک

انواع شعر در مواعد و مواقع مختلف

    مردم بلوچ جاسک مانند دیگر اقوام بلوچ برای بیان احساسات در موقعیتهای مختلف در موقع شادی، موقع دلتنگی و اندوه، موقع وداع، در مشاغل برای تشویق و تحریک از شعر بهره میجستند. در کشاورزی (چیدن محصول خرما یا گندم)، در صیادی (به آب انداختن جهاز پارویی، پارو زدن، کشیدن تور از دریا)، در عروسیها و در خوابندن بچه از انواع شعر استفاده می کردند.

    در اشعار خودشان از آلاتی مانند «تَنبیَرگ یا تَمبیرَگ- سازی است که دستهای بلند دارد و سه تار یا سه رشته سیم که از ابتدای دسته تا انتهای کاسه وصل میکنند)، « کلم »یا «نی» و « طبل» استفاده میکردند.

 

 

 

اشعار موتک (نوحه)1  möwtk

     اشعاری که در رثا و از دست رفتن عزیزی می خوانند، از همین اشعار رایج  است. که صرفاً با آهنگی غمناک و با سوز و گداز میخوانند. و در بعضی از اشعار در چند بیت یا مصرع از مرحوم مدح و تعریف می کنند.

 

زهیری (zăhiri)

      زهیر به معنی دلتنگی است. وقتی در محاوره میگویند: مَنا زَهیرِن پَ تَی گِندَگا؛ یعنی من برای دیدنت دلتنگم.

      اشعار زهیری هم حکایت از دلتنگی و رهایی از تنهاییها دارند. این اشعار را با لحنی غمناک با کلم (نی) در جشن هفتمین شب تولد نوزاد (شِشَگان) و در شب نشینیهای معمولی میخوانند. در مواقعی هم زهیری را با تَنبیرَگ مینوازند، که معمولاً این اشعار عاشقانه یا حکایت از واقع تاریخی یا حماسی هستند.

 

تماشا (Tămāšā)

      این اشعار کاملاً شاد با ریتمی تند و آهنگی بلند هستند که در عروسیها میخوانند. در این نوع شعر، افراد یک حلقه بزرگ تشکیل میدهند، یک نفر شاعر یا خواننده، دو نفر دهل زن و یک نفر فلوت زن وسط این حلقه هستند که با خواندن شاعر و آهنگ و صدای دهل  افراد گروه هر بار به یک طرف خم
میشوند و کف میزنند  که به این کف زدن «چاپ گِرَگ یا چاپَی گِرَگ وسَی چاپی و ساز هم » میگویند. در بعضی از مناطق بلوچستان به آن «سهبت»یا «صحبت»
میگویند.

 

       دوتا طبل مورد استفاده در تماشا موسوم به «جُره یا تیپک» است که یک طبل کوچک است و «مُرساد یا طبل» است که طبل بزرگ است و به آن چوبی که به طبل ها می نوازند «مَلوک» میگویند. در این نوع سازها انواع شعر را با آهنگ می خوانند و نیازی نیست یک شعر کامل بخوانند؛ مهم لحن و آواز خواننده است و معمولاً اشعار حماسی یا نعت خوانده می شود.

 

شعر قیامتی

      محتوا و درونمایه این اشعار پند، اندرز، وعظ و ارشاد هستند که از بی وفایی دنیا، عذاب قبر، وصف قیامت، وصف بهشت و وصف پل صراط حکایت میکنند.  این اشعار در محافل بصورت گال گًش (شمرده و بدون آهنگ) خوانده میشوند.

 

لُدّانی (Loddāni)

      «لُدَّگ» در لغت یعنی راه رفتن آهسته و همراه با ناز و کرشمه. لُدّانی نوعی آهنگ نرم و آهسته و شمرده خواندن برای آرام کردن نوزاد است. در این آهنگ نوزاد را روی پاها نشانده و آهسته اشعاری میخوانند. در شروع این اشعار میگویند: «لُدانی بَچَک لُدّانی یا لُدانی جَنِک لَدانی» و بچه را به عقب و جلو حرکت می دهند.

 

هالو( حالو) (hālöw)

      هالو اشعاری هستند که زنان به هنگام بردن داماد به خانه عروس و حمام کردن داماد می خوانند. به این اشعار «هالو هَلو» میگویند. این اشعار بوی دلتنگی و وداع می دهند.

      زنان این اشعار را بانواختن بر روی نوعی دهل موسوم به «فان یا فانی- در این نوع دهل یک تخته گرد است به صورت لگن و کاسهای بزرگ توخالی با بستن پوست خشک شده گوسفند به دهانه آن- میخواندند؛ و به چوبهایی که می نوازند «مَلیر» میگویند. ملیر از بافتن لیفهای درخت خرما درست میشود.

      هالو را با الفاظ و آهنگ «هو هَلو هالو هَلو» شروع می کنند و در بین اشعار این آهنگ را تکرار می کنند. در نوای هالو و بر این وزن هر شعری درست در نمیآید، معمولاً شعر محمد حنفیه را بصورت یک لنگه (با کشیدگی کمتر الفاظ هو هلو هالو) می خوانند؛ ولی شعر «عمان» از شهداد و اشعار دیگر (در ستایش داماد و ابراز آرزوی خوشبختی) را کاملاً درست و با آهنگی کشیده و موزون میخوانند.

 

هَلّو (حلو) (hăllöw)یا «لیلارَگ»

      همان لالایی است که برای خواباندن بچه و نوزاد استفاده میکنند. هر کس با ذوق خود اشعاری که حماسی یا حکایت از کدبانویی، شیرزنی و شجاعت دارند، بر بالینشان می خوانند و آرزوهای دلسوزانه پدرانه و مادرانه به آنها القا میکنند که خود نوعی پیوند عاطفی و احساسی مادر با فرزند دلبندش میباشد. با الفاظ و تکیه کلام «هَلّو هَلَلو هَللویی» یا «لیلو لَیللو لیلویی »شروع می کنند.

منبع: کتاب شف چراغ جلد اول-نوشته خدابخش زومکی جاسکی


تاریخ ارسال پست: یکشنبه 23 آبان 1400 ساعت: 16:35
برچسب ها : ,,,,,,,,,,

بخش نظرات این مطلب


کد امنیتی رفرش